دوشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۳

زکات آزادی بیان، تلاش برای رساندن دیگران به آزادی بیان؛ ضایع نکردن حقوق انسانی دیگران، و رفتاری برادرانه با دیگران است!

پیش درآمد زکات، یک اصطلاح کاملا اسلامی است؛ اما آنقدر به این جمله می آمد که ناچار شدم از این کلمه استفاده کنم..!
 وه که چه حسی داشت اول باری که در وبلاگم مطلب نوشتم، سالها گذشته و من هنوز وقتی به یاد آن لحظه می افتم، هنوز هیجان زده می شوم.  من در خانواده ای مذهبی رشد کردم، و آزادی بیان یا نقد مذهب تابو بود. از طرف دیگر، در جامعه ای رشد کردم که آخوندها، قدرت محض کشور را در دستان کثیف خود را گرفته بودند، و نوشته که هیچ، حتی خواندن هم «قدغن» بود.  و من چون به اینترنت دست یافتم و آغاز به وبلاگ نویسی کردم، چون قحطی زدده ای بودم که در یک رستوران درجه یک، به میز بوفه ای رسیده است پر از غذاهای گوناگون..!

اینگونه شد که من وبلاگ نویس شدم، و کمر همت  به تبلیغ بیخدایی بستم. و در این راه، هیچ خط قرمزی را نمی شناختم و نمی شناسم. هیچ چیزی مقدس نیست، همه کس و همه چیز قابل نقد هستند، ولی باز هم آزادی بیان مرزی دارد.

براستی، مرز آزادی تا کجا است؟

شخصا، در تمامی زمینه ها، برای تعیین خط و حدود، به اعلامیه جهانی حقوق بشر مراجعه می کنم. و شاید تنها مرزی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر برای آزادی بیان گذاشته است، این است: تا زمانی که شما حقوق انسانی دیگران را زیر پا نگذاری، آزادی که هر چه می خواهی بگویی و بنویسی. و از طرف دیگر، شما به عنوان یک انسان، موظفی که با دیگران رفتاری «برادرانه» داشته باشید.


یک نویسنده با استفاده از آزادی بیان، حقوق بشر را نقض کرده است، اگر:

  • باعث گسترش نفرت و نژادپرستی شود،
  • حقوق انسانی یک انسان دیگر را زیر پا بگذارد، به حریم شخصی او تجاوز کند، یا با آبروی او بازی کند.
  • با استفاده از آزادی بیان، برای  گسترش یک دیکتاتوری تلاش کند، که این خود یک نقض حقوق بشر است، و در جنایات آن دیکتاتور شزیک محسوب می شود.
 حال سوال اساسی این است، آیا نقد دین به گسترش تنفر در جامعه می انجامد؟! 

یکی از دوستان عزیز که حقوقدان و فعال حقوق بشر است، نوشته بود که تا زمانی که یک دین را نقد می کنید، از آزادی بیان استفاده می کنید، اما وقتی که از شیوه ای توهین آمیز برای نقد دین استفاده می جویید، حقوق بشر را نقض کرده اید، چون باعث رنجش برخی شده اید، و ممکن است «تنفر مذهبی» به وجود آورید. (منبع)

در جواب آن عزیز، نوشتم:

یک-  بنده از نگاه دیگری به این موضوع می نگرم، و آن نیز بند اول اعلامیه جهانی حقوق بشر است. همان که ما را به رفتار بردارانه با یکدیگر دعوت می کند. هر چند همیشه مذهب را به شدت نقد کرده ام، اما هیچگاه به افراد مذهبی رفتار «نابردارانه» نداشته ام. 

دو- آیا می توان نقد بی پروای دین یک مسلمان تند رو را مصداق رفتار نابردارانه دانست؟! نمی توانم منکر شوم که موقعی که مثلا پیامبر اسلام را به شدت زیر سوال می برم، روان یک مسلمان تندرو را آزار می دهم.

این سوالی است که چند سالی است هر از گاهی به سراغم می آید! و این احساس به من دست می دهد که موقع نقد تند دین،  از اصولا اخلاقی خودم دور می شوم...!

به این فعال حقوق بشر، حق می دهم که دغدغه برخی از شهرونددانی داشته باشد که با دیدن نوشته تند امثال من، دلخور می شوند، اما این دغدغه در اصل قضیه، تغییری ایجاد نمی کند. 

سه- اما نمی توان این واقعیت مهم را منکر شد:

باید قبول کرد که ادیان، نقش بسیار بدی را در جامعه ما بازی می کنند، بدون نقد بی پروای دین، نمی توان از اثر گذاری ادیان کاست. باید دین نقد شود، بدون نقد دین، عاقبت ما حکومت طالبان بر جامعه است.
هدف رسیدن به دمکراسی، از راه نقد دین می گذرد. نمی توان منکر شد که دین در تناقض با دمکراسی است ، حال اگر این دین نقد نشود، چگونه می توان دمکراسی را در جامعه برقرار ساخت؟!


چهار-  آزادی بیان حدی دارد، من این حد را صرفا محدود می کنم به این دو بند:
الف) جایی که حقوق یک شهروند جامعه نقض می شود.
ب) جایی که به صورت ملموس، جامعه با خطر مواجه می شود، مثلا ایجاد تنفر نژادی. 
اما چیزی به نام تنفر مذهبی را اصلا قبول ندارم. یک اشکال وجود دارد که پیروان یک دین، یکبار سرشار از تنفر می شوند و مثلا سر از تن منتقدین دین جدا می کنند...! واقعیت این است که این ایراد، ناشی از اعمال منتقدین دین نیست و این تنفر واقع ریشه در خود ادیان دارد. 

این اسلام است که در قبال کوچکترین انتقاد منطقی، دستور به کشتن و ترور می دهند.

پنج- هسته و بنیان تمامی ادیان، خصوصا اسلام، به شدت تهاجمی است، هر گونه نقدی بر اسلام، به واکنش شدید مسلمانان (خصوصا بخش تندرو) منجر می شود.
هر گونه نقد به دین، باعث ایجاد تنش می شود، اما آیا این تنش را می توان ایجاد تنفر مذهبی نامید؟! چون بخش دیندار جامعه، به نحو غیر معقولی رفتار می کند، آیا باید آزادی بیان محدود شود؟ و از آن بدتر، راه رسیدن به دمکراسی در جامعه، ناهموار گردد؟!

شش- هیچ مرزی نمی توان برای نقد و توهین در نظر گرفت. چگونه می توانیم بین نقد و توهین مرزبندی کنیم؟!
یک مثال می زنم، در بخشی  از هند، گاو به نحوی مقدس است. حال اگر من آن گاو را گاو خطاب کنم، آیا توهین کرده ام یا نقد؟!
برخی از اصول اسلامی، آنچنان بد بنا شده که تنها تکرار آنها، می تواند توهین قلمداد شود...! مثلا اینکه چرا پیامبر با عایشه ازدواج کرد.

----نوشته دیگر امروز: 



۱ نظر:

  1. جواب خوبی‌ دادید گمنامیان گرامی‌، دینداران با همین استدلال میگویند چون بی‌ حجاب بودن زنان باعث تحریکشان میشود پس همه باید حجاب اسلامی بر سر کنند. این که مسلمانان با کوچکترین انتقادی سر میبرند دلیل بر این نیست که انتقاد از دین باعث تنفر مذهبی‌ شده بلکه دلیل اصلی‌ همانگونه که اشاره کردید ذات خشن این دین است.

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.