پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۲

داستان سرداران جنگ و مصونیت مضاعف آقازاده های آنها!/ امام زاده های زنده ای که مشغول دلالی هستند...!

معمولا در این رژیم جنایتکار اسلامی، اگر شخصی جزو این نظام باشد و دزدی کند و به غارت کشور مشغول باشد، از مجازات و تعقیب قانونی معاف است، و کسی سراغ او نمی رود. مثال واضح آن، مهدی هاشمی است، این آدم کثیف، طبق اسناد داخلی شرکت استات اویل، ده ها میلیون دلار رشوه گرفته است، و هر چند این موضوع افشا شده، اما کسی با او کاری ندارد.

حال خنده دار اینجاست، که گروهی در داخل این رژیم هستند که از مصونیت مضاعف برخوردارند، یعنی حتی مصونیت آنها از مصونیت امثال مهدی هاشمی نیز بیشتر است!! چون ممکن است مثلا به دلیل دعوای سیاسی، کسی مانند احمدی نژاد بخواهد مهدی هاشمی را افشا کند، اما هیچ کسی سراغ این دسته از غارتگران نمی رود!

منظور من از این غارتگران، فرازندان جنایتکار سرداران سپاه است، سردارانی که در جنگ ایران و عراق کشته شده اند. این فرزندان، به شکل امام زاده های زنده ای درآمده اند که کسی  جرات انتقاد از آنها را ندارد.

همانطوری که قبلا نوشته بودم، بر این باورم که مردم ایران، هیچ به سرداران جنگ بدهکار نیستند، چه آنکه این جنایتکاران، باعث شدند که خمینی بتواند جنگ را بعد از باز پس گیری خرمشهر ادامه دهد و حاصل این جنگ، کشته و زحمی شدن یک ملیون انسان بوده است.

ادامه جنگ بعد از بازپس گیری خرمشهر، یک جنایت تمام عیار بود، و در این جنایت، افرادی چون باکری و همت نقش اساسی داشته اند، مثلا این آقای باکری سال ٦٣ در جنگ کشته شد، یعنی یک سال بعد از بازپسگیری خرمشهر. 

یادمان باشد بعد از اینکه ایران خرمشهر را بازپس گرفت، اعراب حاضر بودند یکصد میلیارد دلار خسارت به ایران بدهند، عراق هم حاضر به عقب نشینی بود(منبع) ، آنوقت افرادی مانند باکری، بر اساس فرموده امامشان، گفتند راه قدس از کربلا می گذرد و جنگ را ادامه دادند، حاصل این جنگ، کشته و معلول شدن بیش از یک میلیون انسان و همینطور نابودی اقتصاد ایران بوده است، من یکی که چیزی به این اشخاص بدهکار نیستم!

متاسفانه در میان برخی از ایرانیان، این تصور وجود دارد که این اشخاص، برای دفاع از ایران به میدان جنگ رفته اند و کشته شده اند، و گویا فراموش کرده اند که این افراد جنگجو، تنها برای آرمان امام خمینی (!) به جنگ رفته اند، در این میان عراقی ها (یعنی تعداد دیگری انسان) کشته اند، خودشان هم کشته شده اند؛ و قهرمان دانستن آنها، مضحک و مسخره است.  قاتلی را تصور کنید که در یک دعوا و چاقو کشی کشده شده است، حال درست است که از او، چون در میانه چاقو کشی کشته شده، بت بسازیم؟!


تا قبل از بازپس گیری خرمشهر، افرادی که در جبهه حضور داشتند، انسان هایی بودند که از کشور دفاع می کردند (حال عقیده آنها هر چه که بوده، به خودشان مربوط بوده است)؛ اما بعد از بازپس گیری خرمشهر، ادامه جنگ، به ضرر منافع ملی ایران بوده است. یه یاد بیاوریم که زمانی خمینی به جنگ پایان داد و جام زهر را نوشید که حضور  افراد داوطلب بسیجی در جبهه بشدت کاهش یافت (ر.ک. به خاطرات محسن رضایی و یا هاشمی رفسنجانی). یعنی این اشخاص با حضور خود در جبهه تنها به ادامه جنگ کمک کردند.

حال همین سرداران سپاه که کشته شده اند، تبدیل به امام زاده های مقدس شده اند، و بچه های آنها نیز امام زاده های زنده هستند! نه رسانه های داخل و نه رسانه های خارج از کشور، جرات نمی کنند به این موضوع بپردازند، چون تصور می کنند افشا کردن فرزندان این سرداران، توهین به قهرمانان ملی است!! گویا فراموش کرده اند که اولا اینها قهرمان ملی نیستند، دوما، حتی باید فرزند قهرمان ملی را نیز افشا کرد.


در اینجا، به یک نمونه از این فساد مالی و غارت اشاره می کنم:

آقای علی دادمان  فرزند یکی از فرماندهان سپاه است، که هم در جنگ نقش مهمی داشت و هم بعد از آن به سمت وزارت رسد. بنا به شنیده من، در یکی از مناطق شمال تهران، بنیاد جانبازان یک ساختمان دوازده طبقه با ده ها واحد اداری را به قیمت بسیار ناچیزی اجاره داده است. این دو نفر، یک بنیاد فرهنگی درست کرده اند و به اسم کار فرهنگی، این ساختمان عظیم را اجاره کرده اند، چند واحد را اجاره داده اند، و از پول اجاره یکی از واجد ها، اجاره کل ساختمان را می دهند و بساط دلالی و عیش و نوش آنها در این ساختمان بزرگ، برقرار است.


پی نوشـت: 
یک- البته از ملتی که استخوان  اعراب مهاجم را می پرستد و از آنها امام زاده می سازد و توقع دارد این استخوان های پوسیده برایش معجزه کنند، هیچ چیزی بعید نیست...! 

دو: من به صراحت از سرداران سپاه و بسیج سخن گفته ام، به صورت مشخص این نوشته درباره سربازان وظیفه ای که به زور به جنگ برده شدند، نمی باشد.

نوشته دیگر امروز من: عکسی نایاب، از قورباغه ای که زیر فوران گاز و آتش موشک  ناسا قرار گرفته است...!



 نوشته های پیشین: 






۵ نظر:

  1. سلام گمنامیان عزیز
    مطلب شما رو خواندم ولی باید بگویم که با چند مورد ان موافق نیستم و انرا کم لطفی میدانم.

    اولا از خوانندگان عزیز خواهش میکنم به من انگ جمهوری اسلامی و غیره نزنند من هم مثل شما از این جکومت متنفرم و در گوشه ای از این دنیا دارم زندگی میکنم به امید اینکه روزی برگردم. پس خواهشا انگ نزنید. چون ساده ترین کار در دنیای وب این روزها انگ زدن است.

    1- در مورد فرزندان سرداران باید عرض کنم که اشتباه میفرمایید این دزدانی که امروز در ایران میلیاردی میدزدند هیچکدام از فرزندان سرداران کشته شده نیستند و اتفاقا پدرانشان همه زنده هستند.
    فرزندان و خانواده شهدای جنگ را امروزه اصلا به حساب نمی اورند. مثل باکری ها و همت ها.
    خانواده هاشون کجا هستند? کسی میداند?
    ولی در عوض رفیق دوستها و رضایی ها و غیره و غیره الان دارند میخورند و میدزدند.
    امامزاده هایی که بعضا پدرانشون حتی جرات جبهه رفتن هم نداشتند.
    2- شما جنگ بین ایران و عراق را با چاقوکشی دو لات در خیابان مقایسه کردید????
    واقعا متاسفم.
    یعنی اگر کسی به کشور شما حمله کرد و شما دفاع کردید شما هم میشید لات?
    دست مریزاد واقعا.
    3- در مورد این قضیه ای که الان سالهاست همه میگویند که بعد از فتح خرمشهر باید پیشنهاد اعراب را میپذیرفتیم و صلح میکردیم. من حقیقتا زیاد اعتقاد به عملی بودن این صلح ندارم.
    دلایلم:
    1- در تاریخ کی اعراب با ما روراست بوده اند که این دفعه دومش باشه. اگر صلح میکردیم و خسارت نمیدادند ایا الان همین شما نمیگفتید که بی عرضه ها رفتند صلح کردند و با خفت سرشون کلاه رفت?
    2- فکر میکنید اگر اعراب پول خسارت هم میدادند ایا این رژیم ریالی از انرا صرف بازسازی ابادان و خرمشهر میکرد?
    خیر . همه ان پول صرف لبنان و فلسطین میشد. پس همین بهتر که اصلا زیر بار این صلح نرفتند.
    3- شما وقتی میخواهید با دشمنتان پای میز مذاکره بنشینید باید قبلا از دشمن خودتان امتیاز لازم برای مذاکره و چانه زنی را داشته باشید.
    در حالی که هنوز قسمتهایی از خاک ایران در دست عراق بود ( نفت شهر- خسروی- قصر شیرین و غیره) و ایران سانتی متری از خاک عراق را نگرفته بود چگونه میخواستید با نماینده عراق چانه زنی کنید?
    مطمین باشید عراق در مقابل بازپس دادن زمینهای ایران تقاضای گرفتن اروندرود یا دادن سه جزیره به امارات را میکرد. در انصورت ما چه امتیازی از عراق داشتیم تا سر ان مذاکره کنیم.

    من هم عرض کردم ممکن بود صلح در ان زمان خیلی هم خوب باشد ولی صد در صد کسی نمیتواند بگوید اگر صلح میکردیم به نفع ایران بود.

    به سلامت

    پاسخحذف
  2. در مورد دلاورانی که برای حفظ این کشور و چلوگیری از به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران جنگیده اند بد قضاوت میکنی. این نشان میدهد شما در دفاع از کشورمان نقشی نداشته اید. شما عافیت طلب بدبخت به دلاورانی توهین میکنی که جان برکف از ایران و ایرانی دفاع کردند. چه قبل از آزادی و چه بعد از آزادی خرمشهر.
    مسخره تر از این که می نویسی سربازانی که به زور به جنگ بردند آخه پخمه مگر میشه سربازان یک کشور را با آب نبات به جبهه فرستاد. وظیفه سرباز طبق قانون دفاع از کشور است. شما معلوم نیست کدام گوری بودی حالا به دلاوران دفاع از ایران توهین میکنی

    پاسخحذف
  3. سلام دوستان
    خواهش میکنم کمی مودبانه تر نظر بدهید وسعی کنید توهین نکنید.
    گمنامیان عزیز ما ایرانی ها جدا از هر ایین و مسلک و جدا از هر حزب و ایدولوژی تا ابد به تمام جوانانی که در جنپ شرکت کردند چه انهایی که سالم برگشتند چه انهایی که شیمیایی شدند یا فلج هستند و چه انهایی مه شهید شدند مدیونیم.
    یادتان نرود همه جوانانی که جنگیدند بخاطر خمینی و اسلام نرفتند. بیشتر این جوانان به عشق ایران و خاک وطنشون رفتند و جنگیدند. جه بسیار جوانان ارمنی و اسوری و زرتشت هم در این بین بودند. حتی بهایی.
    من خودم یکی از این بهایی های جبهه رفته رو میشناسم که بیچاره رو تازه بعد از شیمیایی شدن به جرم بهایی بودن از کشور بیرون انداختند.
    پس خواهش میکنم در مورد شهیدان و رزمندگان جنگ مهربانتر باشید.
    و بدانید که عراق و صدام با ما شوخی نداشت و امده بود تا خوزستان رو جدا کنه و اگر این عزیزان نبودند. خوزستان رفته بود.

    موفق باشید

    پاسخحذف
  4. دوستان میگن خمینی جنگ رو ادامه داده برای اینکه ما هم بتونیم از عراق امتیاز بگیریم...یا مثلا اگه صلح رو قبول میکرد، عراق میزد زیر قولش...من اطلاعی راجع به اینکه اون موقع عربا حرفشون چی بوده و بعد از صلح دنبال چی بودن ندارم.فقط اگر واقعا هدف خمینی از ادامه جنگ این هایی بوده که شماها میگید پس دیگه این جمله راه قدس از کربلاست چه معنی میده؟هدف خمینی روشنه.این پفیوز دیده یه مشت جوون خام ایدوئولوژی های احمقانه ش شدن، طمع کرده خواسته کشورگشایی هم بکنه و به قول خودشون آرمان های تخمی شون رو به خارج از مرزها هم گسترش بدن. وگرنه این جلاد اگر به فکر منافع ملی بود که امثال خلخالی رو مامور نمیکرد ملت رو سلاخی کنه.

    پاسخحذف
  5. بگذاريد كمي از واقعيت ها براي شما و خوانندگانتان بگويم:
    بودجه اي كه از دولت به خانواده شهدا تعلق مي گيرد تا از طريق بنياد شهيد به دست ايشان برسد به راحتي حيف و ميل مي شود و صرف شركتهاي ورشكسته اي مي شود كه مديران نالايقي آن را اداره مي كنند و اما حقوقهاي ميليوني دريافت مي كنند كه از همان بودجه است! يكي از اين شركتها سازمان اقتصادي كوثر است كه اكثر شركتهاي زير مجموعه آن ورشكسته هستند انحلال آنها بهتر از اداره كردن آن است و شركت ديگري به نام شاهد كه در كودكي از فرزندان شهدا وكالت بلاعزل جهت اداره اين شركت گرفته شده(يعني از سهامداران اصلي وكالت بلا عزل گرفته شده) حالا به چه دليل خدا ميداند(راهكار دور زدن قانون بوده)و پس از اينكه آنها به سن قانوني رسيده اند مديران دزد اين شركتها براي اينكه نونشان قطع نشود در اين مدت جوري اين سهام را دور زده اند كه امكان عزل ايشان ديگر نيست و 100 البته از حمايت هاي بي دريغ نماينده ولايت فقيه در بنياد شهيد سركار عليه آقاي رحيميان از اين دزدان هم نبايد گذشت كه خدمات ايشان براي دزدان قابل تمجيد است!!! و هر يك از دزدان كه عزل مي شوند آقاي رحيميان برآشفته شده و ايشان را به كار برميگرداند!! وظيفه نماينده ولي فقيه چيست؟ شركت داري؟ يا ...؟

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.