شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۹۰

نیروی انتظامی به مهمانی حمله می کند و دخترک جوانی را می کشد، اما زمان تجاوز به زنان شوهر دار باردار معلوم نیست کدام قبری هست!


یادمان نمی رود که چند ماه پیش، افراد خلاف کار به مهمانی خصوصی در یک باغ در خمینی شهر حمله کردند و به زنان شوهر دار در جلوی چشم شوهرانشان تجاوز کردند. با وجود اینکه یکی از زنان موفق شده بود با پلیس در زمان حمله آن جنایتکاران تماس بگیرد، پلیس با تاخیر بسیار حضور پیدا کرده بود.(منبع)

می توان تصور کرد که پلیس مربوطه، نیرو و تلاش و منابع خود را صرف مبارزه با پدیده بدحجابی و یا حمله به مهمانی های خصوصی کرده است، به جای اینکه وقتش را صرف مبارزه با جنایتکاران واقعی کند.

حال خبر امروز، خبری درد آور است، دخترکی جوان در اثر حمله نیروی انتظاهی به یک مهمانی خصوصی، قصد فرار از تراس را دارد و کشته می شود، بی بی سی نوشته است:

" به دنبال حمله نیروهای پلیس به یک "مهمانی مختلط" در آپارتمانی در مشهد، یک دختر جوان در تلاش برای فرار از دست ماموران جان داد.به گزارش خبرگزاری ایسنا، مرگ این دختر پس از آن رخ داد که وی در هنگام فرار، از تراس طبقه ششم به پایین سقوط کرد.ناصر نجاریان رئیس پلیس امنیت عمومی استان خراسان رضوی، گفت که مرگ این دختر جوان در جریان حمله "تیم های عملیات ویژه پلیس امنیت عمومیبه یک "مهمانی شیطانی" صورت گرفته است."

من در تیتر نوشته ام که نیروی انتظامی دختر جوان را کشته است، چه آنکه بی هیچ شکی عمل نیروی انتظامی در یک دادگاه منصفانه، قتل محسوب می شود، چرا که چند دختر  و پسر جوان با خواسته خود در یک مهمانی شرکت کرده اند و هیچ جرمی هم صورت نداده اند، اما پلیس به آنها حمله کرده است و می دانیم که پلیس ایران بعد از دستگیری این جوانان ، چه وحشیانه با آنها برخورد می کند.

لذا فرار آن دخترک و قبول خطر حضور در تراس،  بی هیچ شکی در اثر رفتار غیر انسانی پلیس است، لذا عمل پلیس ایران صرفا قتل محسوب می شود.

باید از نیروی افتضاحی پرسید زمانی که به زنان شوهر دار حامله در جلوی چشم شوهرشان  در خمینی شهر تجاوز می شد، آنها کدام قبری بودند و چه غلطی می کردند؟!

۴ نظر:

  1. واقعا نمیدونم چی بگم
    دلم داره میترکه
    اگر اون دختر به خاطر ترس از آبروش به واسطه فرهنگ حاکم بر جامعه نبود شاید هرگز چنین خطری که منتهی به از دست رفتن جانش شد نمیکرد
    فرهنگی که او رو فقط به خاطر چند ساعت خوش بودن به هرزگی متهم می کنه
    فرهنگی که این تفکر رو به اون مامور القاء کرده که داره با فساد مبارزه میکنه
    دلم خونه از فرهنگی که انسانیت رو از مردمم گرفته
    دلم داره میترکه هر بار که چنین اخباری رو میخونم همین وضعو دارم

    کارگر شهرداری که از گرسنگی مرد
    شخصی که خودشو آتیش زد به خاطر عدم قبول درخواست پناهندگی
    شخصی جلوی چشم همه با چاقو تکه تکه میشه و هیچ کس به دادش نمیرسه تا جون بده
    اون یکی که دختری رو با چاقو تکه تکه میکنه فقط به این دلیل که به پیشنهادش نه گفته
    دختری که فقط به خاطر یک شعر محکوم به زندان میشه
    و اون یکی به خاطر یه انتقاد در وبلاگش محکوم به شلاق
    کودکی رو زیر ۱۸ سال اعدام میکنن
    و از اون بدتر عکس العمل عموم مردم در قبال شنیدن چنین اخباری
    در حالی که تخمه میشکونه صفحه حوادث روزنامه رو ورق میزنه و این جنایتها رو میخونه بدون اینکه لحظه ای حتی در تخمه شکوندنش مکث کنه
    عابرینی که بعد از دیدن یک جنایت خیابانی به خونه هاشون میرن و طوری قیافه هاشون عادیه که هیچ کس متوجه نمیشه او چه دیده و حتی گاهی با آب و تاب برای دیگران تعریف میکنن
    شب تا صبح بیدار میمونن که شاهد یک جنایت باشن و کف و صوت بزنن
    ریشه ی این ناهنجاری ها اگر در فرهنگ نیست پس از چیه؟
    این همه بی تفاوتی نسبت به محیط پیرامونمون از چیه ؟

    وقتی که چشم مردم به دیدن اعدامها و خشونتها عادت کرده آیا میشه جز این از روانهای پریشانشون انتظار داشت؟
    اگر در این لحظه هیچ کاری از دستم برنمیاد حداقل میتونم چند قطره اشک که بریزم شما هم سعی کنید شاید بشه

    پاسخحذف
  2. این خبر واقعا ناراحت کننده است اما من زمانیکه در ایران زندگی می کردم واقعا در همسایگی مان از سروصدای وحشتناک این نوع میهمانی ها و پارتی ها در عذاب بودم البته هیچوقت پلیس خبر نکردیم ولی واقعا از ناچاری از ته دل بهشون فحش و نفرین می دادیم که چندین ساعت و حتی تا نصف شب برای اندکی شادی خودشان مزاحم خواب و آرامش همسایه ها می شدند و هیچوقت هم معذرت خواهی نمی کردند.هرچه هم همسایه نزدیکتر بودیم این تجربه وحشتناکتر بود بخصوص وقتی طبقه بالای ما بودند صدای صندلهای زنان موقع رقص چند ساعته و صدای موسیقی گوشخراش اعصاب خورد کن بود...ولی در اروپا بسیار به ندرت اتفاق میوفته که مردم اینطور با ایجاد سرو صدا و موسیقی همسایگان رو آزار بدهند و اگر در اروپا هم اینقدرهمسایه آزاری بکنند قطعا همسایه ها پلیس خبر می کنند.

    پاسخحذف
  3. جناب ناشتاس. شکی نیست که کسانی که در یک مجتمع آپارتمانی آرامش را از دیگرام سلب میکنند گناهکارند و باید به شکل قانونی با آنها برخورد شود. اما شیوه برخورد با مهمانیهای جوانان در ایران فاجعه بار است. انواع توهین و تحقیر و اتهام نثار عده ای جوان میشود، آن هم تنها به خاطر یک مهمانی. باید به مردم بیچاره هم حق داد که مانند کشورهای متمدن قانونی رفتار نکنند. قرار است مردم چطور تفریح کنند؟ به بار و دیسکو و کنسرت بروند؟ با هم به گشت و گذار بروند؟ در پارکها برقصند و تفریح کنند؟ تنها تفریح تا حدی مقبول جوانان در این مملکت قدم زدن و شام خوردن است که تازه آن هم در بیشتر موارد توسط نیروهای دولتی به گند کشیده میشود. پارتیهای شبانه تنها راه ابراز شادیها و احساسات فروخفته جوانان ایرانیست. من که حتا اگر شب تا صبح از صدای موسیقی و رقص همسایه بیدار بمانم باز هم از کارشان راضی خواهم بود، چرا که میدانم زیان عقده های روانی ناشی از سرکوب جوانان بسیار بیشتر از بیخوابی چند ساعته ما اطرافیان است.

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف

نکاتی که هنگام استفاده از بخش کامنتها بهتر است به آن دقت فرمایید:
**١_ بنا به اعتقاد راسخ و بی چون و چرای من به آزادی بیان ، کامنت های شما مستقیما منتشر می شود. ** ٢_لطفا هنگام گذاشتن کامنت، یک اسم برای خودتان در نظر بگیرید تا دیگران و نویسنده وبلاگ راحتر بتوانند به شما پاسخ دهند. ** ٣_تمام کامنت ها را بدقت می خوانم و تنها در جایی که واقعا لازم باشد ، در بحث ها دخالت می کنم، چون من تریبون خودم را داشته ام و حرفم را زده ام ، باید اجازه دهم بقیه حرفشان را بزنند. ** ٤_تنها کامنت های ترولرها و کامنت هایی که شامل لینک های غیر معتبر ، مانند سایت های آلوده به بد افزار هستند،برای امنیت خواننده های وبلاگ ، حذف می شوند. ** ٥_در سمت چپ جعبه ای که در آن نظر خود را می نویسید، شما عبارت (اشتراک ایمیل) را می بینید، درصورتی که ایمیل خود را در آنجا وارد کنید، کامنت های جدید را با ایمیل، دریافت خواهید نمود. ** ٦_شما حتی در فحش دادن به نویسنده وبلاگ هم آزاد هستید! حتی به بهانه توهین به خودم نیز کامنتی را حذف نمی کنم، من جانم را می دهم که تو حرفت را بزنی، اما خواهش میکنم به جای فحش دادن، به موضوع نوشته بپردازید.